سرفصل بسته آموزشی تلرانس گذاری هندسی و ابعادی مقدماتی
مقدمه: مقدمه ای بر تلرانس گذاری هندسی و ابعادی
فصل 1: Introduction – Symbols and Term – مقدمه ای بر معرفی واژه ها و علائم
فصل 2: Limits of Size – حدود اندازه
فصل 3: How the Geometric Tolerancing System Works – سیستم تلرانس گذاری هندسی چه کار کردی دارد.
فصل 4: Position Verification – ارزیابی تلرانس موقعیت
فصل 5: Product Plans and Virtual Condition – طرح یک محصول با کیفیت و وضعیت مجازی
فصل 6: The Datum Reference Frame – چهارچوب مرجع مبنا
فصل 7: Datum Feature Modifiers
فصل 8: The Datum Reference Frame II – Targets and Irregular Surface
فصل 9: The Datum Reference Frame III – Advanced Concepts
مقدمه ای بر تلرانس گذاری هندسی و ابعادی مقدماتی
GD&T مخفف عبارت ( Geometric Dimensioning and Tolerancing ) که به معنی ابعاد و تلرانس گذاری هندسی است، یک زبان مهندسی و استاندارد بین المللی در صنایع مختلف است.
هر شرکتی در هر کجای دنیا به دنبال یک هدف مشترک است که میزان خطاها و انحرافات قطعات تولیدی خود را کاهش دهد یا به عبارتی مطلق و کامل باشد که بتواند به یک قطعه باکیفیت و دارای کمترین انحراف برسد. اگر یک قطعه را بر حسب یک نمودار انحراف – ارزش در نظر بگیریم، آنگاه هر چقدر انحراف و خطای قطعه به سمت صفر نزدیک شود در نتیجه ارزش و قیمت این قطعه به شدت صعودی میشود و بلعکس. به همین منظور موسسه ملی استاندارد ( ANSI ) برای کاهش هزینه های تولید و حفظ کیفیت قطعات، سه سیاست مهم گیج سازی را برای صنایع مختلف پیشنهاد میدهد که عبارتنداز:
- همه قطعات خوب پذیرفته شود ، اما بیشتر قطعات بد رد شود.
- بیشتر قطعات خوب قبول شود ، بیشتر قطعات بد رد شود.
- بیشتر قطعات خوب پذیرفته شود ، همه قطعات بد رد شود.
باید به این موضوع توجه کرد که در صنعت طراحان زمانی که یک نقشه با ارزش را بر پایه GD&T تلرانس گذاری هندسی انجام میدهند، حتما باید عملکرد قطعه را بدانند.
حیطه تلرانس گذاری هندسی حدودا از 0.01 میلیمتر شروع میشود که به طور کلی به پنج گروه بزرگ تقسیم بندی میشوند که عبارتند از:
- Form
- Orientation
- Location
- Profile
- Runout
اگر بخواهیم تاریخچه GD&T را مورد بررسی قراردهیم در سال 1905 آقای ویلیام تیلور گیج های برو و نرو را به اسم خودش به ثبت رساند. اما اولین استاندارد مورد استفاده مربوط به صنایع نظامی در سال 1949 بوده.
این استاندارد در سال 1973 در اختیار موسسه ملی استاندارد بود که در سال 1982 به انجمن مهندسان آمریکا سپرده شد.
دو سیستم استاندارد بین المللی به نام های ISO و ASME در صنایع مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
فصل اول: Introduction – Symbols and Term – مقدمه ای بر معرفی واژه ها و علائم
تمام قطعات صنعتی که در مراحل طراحی ، کنترل ، مونتاژ و… وجود دارند از سه ویژگی ( Feature ) ساختاری مهم تشکیل شده اند که عبارتنداز : 1- سطوح 2- لبه ها 3- گوشه ها
مخاطبان GD&T را میتوان به سه گروه تقسیم کرد که هر یک میکوشند که به هدف یک محصول با کیفیت و دارای کمترین خطا دست پیدا کنند:
1- مهندسان طراح
2- کسانی که کار تولید انجام میدهند.
3- کسانی که کار کنترل کیفیت انجام میدهند.
به طور کلی هر محصولی که دارای سه ویژگی Fit ، Form ، Function باشد از نظر GD&T یک محصول با کیفیت است.
جدول نمادهای متداول ( Common Symbols ) در استاندارد ISO و ASME:
این نماد ها در نقشه هایی که تلرانس گذاری هندسی اعمال شده است به وفور یافت میشوند و نیت طراح را به خواننده نقشه میرساند.
- Basic Dimension
- Diameter
- Spherical Diameter
- Radius
- Controlled Radius
- Spherical Radius
- Statistical Tolerance
- Reference Dimension
- Number of Places
- Counterbore
- Spotface
- Countersink
- Deep/Depth
- Envelope Principle
- Independency Principle
- Dimension not to Scale
- Arc Length
- Slope
- Conical Taper
- Continuous Feature
- Dimension Origin
- First Angle Projection
- Third Angle Projection
جدول مشخصات تلرانس هندسی ( Geometric Tolerancing Characteristics ):
چهارده تلرانس هندسی که به پنج گروه بزرگ تقسیم بندی میشوند. اصولا محل قرارگیری این نماد ها در خونه اول چهار چوب کنترلی ویژگی است.
- Form: Flatness – Straightness – Cylindricity – Circularity
- Orientation: Perpendicularity – Parallelism – Angularity
- Location: Position – Concentricity – Symmetry
- Profile: Profile of a Surface – Profile of a Line
- Runout: Total Runout – Circular Runout
شکل ناحیه تلرانسی به دو بخش تقسیم میشود: 1- دوبعدی 2- سه بعدی
دو بعدی : بین دوتا خط صاف موازی ، داخل دایره ، بین دوتا خط غیر صاف ، بین دوتا دایره هم مرکز
سه بعدی : تخت موازی ، مکعب مربع یا مکعب مستطیل ، استوانه ای ، کره ، صفحه موازی غیر تخت ، داخل مخروط ، بین دوتا استوانه
از بین پنج گروه تلرانس های هندسی ، گروهایی هستند که هم میتوانند مستقل از مبنا و هم وابسته به یک مبنا در چهارچوب کنترل ویژگی وجود داشته باشند.
- چهار تلرانس گروه Form مستقل هستند و نیازی به مبنا ندارند.
- تلرانس های گروه Orientation همگی وابسته به مبنا هستند.
- تلرانس های گروه Location مانند Profile و Position همیشه وابسته به یک مبنا هستند.
یکی از بزرگترین شاخص هایی که میتوانیم ادعا بکنیم که در نقشه ای بر پایه GD&T تلرانس گذاری هندسی اعمال شده یا خیر، وجود چهارچوب کنترل ویژگی است. این چهارچوب کنترل ویژگی از سه قسمت اصلی تشکیل شده است:
1- قسمت اول وجود چهارده تلرانس هندسی است.
2- قسمت دوم وجود اندازه تلرانس ، شکل ناحیه تلرانسی و تعدیل کننده ها.
3- قسمت سوم وجود مبنا ها.
نمادهایی که در قسمت چهارچوب کنترل ویژگی میتواند همراه شده باشد عبارتنداز:
- At Maximum Material Condition (MMC)
- At Maximum Material Boundary (MMB)
- At Least Material Condition (LMC)
- At Least Material Boundary (LMB)
- Regardless of Feature Size (RFS)
- Diameter
- Spherical Diameter
- Square
- Projected Tolerance Zone
- Free State
- Tangent Plane
- Translation
- Unequally Disposed Tolerance
- Statistical Tolerance
- All Around
- All Over
- Between
و همچنین علامت هایی در استاندارد ASME و ISO که نشان دهنده مبنا در نقشه هستند عبارتنداز:
- Datum Feature
- Datum Target
- Datum Target Point
- Datum Target Line
- Datum Target Area
- Movable Datum Target
- Dimension Origin
زمانی که یک قطعه را تلرانس گذاری میکنیم و یا در نقشه ای از تلرانس گذاری هندسی استفاده میشود در ابتدا لازم است برای تحلیل و بررسی این نوع نقشه ها قوانینی را در نظر بگیریم:
قانون صفر: ابتدا برای اطلاعات بشتر از قطعه از جدول نقشه استفاده میکنیم.
قانون اول : برای وجود تقدم و تأخر مبنا ها یک نگاه اجمالی به چهارچوب کنترل ویژگی می اندازیم.
قانون دوم : با رعایت ترتیب وجود مبنا ها (A,B,C,… ) به بررسی مبنا میپردازیم.
برای تعریف ویژگی های خارجی و داخلی یک قطعه در رابطه با موضوع تلرانس گذاری حدی عباراتی به نام حد بالا و حد پایین وجود دارد. اما در تلرانس گذاری هندسی GD&T از عبارت های MMC و LMC استفاده میکنیم. به طور کلی تا حدی که مجاز هستیم ویژگی های خارجی قطعه را کوچک و ویژگی داخلی قطعه را بزرگ در نظر بگیریم تا به آسانی قطعه مونتاژ شود بعنوان مثال چه در شفت یا بر روی سوراخ:
MMC داخل سوراخ زمانی اتفاق می افتد که سایز سوراخ کوچک است و وزن قطعه زیاد میشود.
LMC زمانی رخ میدهد که سوراخ در بازترین حالت و وزن قطعه کم مونتاژ میشود.
فصل دوم: Limits of Size – حدود اندازه
حدود اندازه، ویژگی های با اندازه و بدون اندازه یک قطعه، اصل مهم در GD&T که دارای سه اسم مختلف به نام های: 1- قانون شماره یک 2- اصل پوش 3- قضیه تیلور.
ویژگی های اندازه به دو گروه تقسیم بندی میشوند: 1- ویژگی با قاعده 2- ویژگی بدون قاعده.
به طور مثال: شیارها ، استوانه ها ، حفره ها ، رزوه ها ویژگی با قاعده
و حفره های مربعی شکل ، سوراخ های D شکل ویژگی بدون قاعده هستند.
نظریه تیلور: اگر قطعه دارای یک ویژگی خارجی یا یک ویژگی داخلی داشته باشد. از یک پین بعنوان نماینده همه ویژگی های خارجی و از یک سوراخ بعنوان نماینده همه ویژگی های داخلی ، قطعه میتواند در یک محدوده مشخص خطای فرم داشته باشد و این خطای فرم را سایز پوشش میدهد.
طبق قضیه تیلور همه قطعات یک مرز دارند ، این محدوده مشخص میتواند مرز MMC پین یعنی گیج برو و یک مرز داخلی LMC حفره برای ویژگی های داخلی و خارجی در نظر گرفت و هر نوع خطایی داشته باشد به شرطی که در یک لحظه کل این ویژگی ها را پوشش دهد قطعه مونتاژ میشود.
انواع شکل مختلف خطا های فرم یک پین که در طول قطعه رخ میدهد عبارتند از: مخروطی ، کمر باریک ، بشکه ای ، کمانش است. خطایی که در مقطع قطعه رخ میدهد بصورت D شکل است.
گاهی اوقات یک قطعه در سطح مقطع دارای انحرافات و خطاهایی است که به اصطلاح لوب دار شدن یا گوشه دار شدن قطعه معروف هستند. تعداد لوب دار شدن قطعه بصورت فرد یا زوج میباشد و هر چقدر مقدار این لوب ها بیشتر باشد قطعه خطا کمتری دارد.
هر قطعه دارای ویژگی های با اندازه و بدون اندازه است.
چهار شرط ویژگی با اندازه: 1- دارای المان های روبرو به هم باشند. 2- دارای المان های موازی به هم باشند. 3- دارای سایز باشند 4- دارای بردارهای خلاف جهت همدیگر باشند.
شرایط ویژگی بدون اندازه:
– تمامی سطوح دارای ویژگی بدون اندازه هستند.
– سطوح شیبدار
فصل سوم: How the Geometric Tolerancing System Works – سیستم تلرانس گذاری هندسی چه کار کردی دارد.
در نقشه هایی که تلرانس گذاری حدی بر روی سطوح قطعه اعمال شده اند به صورت صحیح روشن و واضح نیستند . چرا که در تلرانس گذاری حدی به عمکرد قطعه توجه نشده است و کمترین اطلاعاتی که باید برای تلرانس گذاری هندسی بدانیم ، روش مونتاژ قطعه است.
یکی از مشابه ترین حالت اندازه ویژگی به تلرانس گذاری حدی ، حالت صرف نظر از انداره ویژگی RFS است. در نتیجه در تلرانس گذاری حدی ارفاقی در سایز و اندازه وجود ندارد و عملا تلرانس سایز از تلرانس موقعیت مستقل هستند .
در استفاده از هر نوع علامت M ، L ، R در چهارچوب کنترل ویژگی یعنی قطعه در بحرانی ترین حالت تولید شود.
زمانی که از علامت های ارفاقی نقشه M و L استفاده شد ارتباطی بین سایز و لوکیشن برقرار میشود.
بصورت یک قاعده کلی برای تشخیص مبنا اول قطعه ، هر سطحی از قطعه که با پیچ به سطحی قطعه دیگر بسته شود سطح قطعه مقابل مبنا اول محسوب میشود.
فصل چهارم: Position Verification – ارزیابی تلرانس موقعیت
در صنعت امروزه بسیاری از قطعات با استفاده از پیچ و مهره به یکدیگر متصل میشوند به همین منظور، نقش سوراخ ها وکنترل کردن موقعیت قرارگیری آنها بر روی قطعه از اهمیت مهمی برخوردارند. کنترل کردن تلرانس موقعیت و سایز سوراخ ها در تیراژ بالای قطعات کار بسیار وقت گیر بوده به همین حساب در GD&T ابزاری به نام سنجه کاغذی (Paper Gage ) وجود دارد که بسیار ارزان ، پرکاربرد و با دقت بالا انجام میدهد.
به طور کلی Paper Gage از دو جزء تشکیل شده است:
1 – کاغذ شطرنجی
2- طلق شفاف
قبل از اینکه از paper gage استفاده کنیم ، برای ارزیابی هر قطعه شروع به پر کردن جدول موجود در نقشه میکنیم که باتوجه به ویژگی های قطعه تشکیل شده از تعدادی سطر و ستون.
فصل پنجم: Product Plans and Virtual Condition – طرح یک محصول با کیفیت و وضعیت مجازی
به منظور ساخت قطعات باکیفیت نیازمند سه طرح اصولی هستیم. این سه طرح بازیگر اصلی صنعت در طراحی ، تولید و کنترل هستند. این سه سند از نظر جزیيات محتوای متنی با هم متفاوت اند و تشریفات این سه سند ، به پیچیدگی قطعات ، تعداد قطعاتی که تولید میشود و نحوه ی سازماندهی آنها بستگی دارد.
- نقشه طراحی محصول: وجود الزامات عملکردی قطعه تعریف میشود.
- طرح پروسه تولید: نحوه تولید قطعه تعریف میشود.
- طرح کیفیت اندازه گیری و ابعادی: نحوه تصدیق قطعه تعریف میشود.
نقشه طراحی محصول:
این سند ویژگی ها و جزییات محصول را تعریف نموده و شامل اطلاعات کاملی در مورد الزامات عملکردی قطعه است. نقشه یکی از مهمترین سندی است که در اختیار ما گذاشته میشود و بدون نقشه، محصولی به تولید نمیرسد. این سند معمولا توسط مهندس طراح تدوین می گردد. بدون تایید مهندس طراح هیچکس نمیتواند تغییری بر روی نقشه اعمال کند.
مبناهای انتخابی و نیازمندیهای مشخص شده بر روی نقشه ، الزامات عملکردی قطعه را مشخص میکند. نقشه محصول ، شکل قطعه را قبل از خروج از واحد طراحی یا قبل از مونتاژ با سایر قطعات مشخص میکند. چهارچوب مرجع مبنا بر روی نقشه ، جهت ساخت و روش ساخت را تعریف نمی کند.
برای مثال مشخص کردن یک سوراخ در نقشه عبارت است از اندازه قطر سوراخ ، و نه روش تولید از جمله مته کاری ، برقوزنی و یا پانچ کردن. مگر آنکه اطلاعات برای کارکرد تعیین کننده باشد. ویژگی مبناها در نقشه بر پایه عملکرد و مونتاژ قطعه تعیین می گردد.
نقش پروسه تولید :
این مدرک نحوه تولیدی قطعه را تعریف می کند. هر سازمان نقشه هایی جهت مراحل تولید منحصر به خود را دارد. آنها ممکن است رسمی یا غیر رسمی باشند. آنها ممکن است به عناوین مختلفی از جمله مسیریابی ، پروسه تولید و یا اوراق عملیاتی نامیده شوند. این مدرک گاهی ممکن است بسیار رسمی باشند مانند بلوک سیلند و یا غیر رسمی باشند مانند تولید سریع قطعه.
پروسه تولید، روش ساخت محصول را تعریف می کند و معمولا توسط مهندس تولید و یا مهندس فرآیند تدوین می گردد. مهندس فرآیند ، الزامات تولیدی محصول را بر مبنای نقشه قطعه تدوین می نماید. پروسه تولید میتواند با جزییات دقیق که بیانگر روش های تولید ، ترتیب تقدم وتاخر عملیات و تجهیزات مورد نیاز برای ساخت محصول تدوین می گردد. گاهی ممکن است به سادگی مدار CNC و نقشه فیکسچری که قطعه را مهار میکند تدوین گردد.
پروسه های تولید انعطاف پذیر بوده و ممکن است توسط مهندس تولید تغییر نماید. گاهی یک قطعه ممکن است بنابه محل قرارگیری خود ، با روش های مختلفی تولید گردد. در اینگونه موارد ممکن است پروسه های تولید مختلفی هم متناسب با عملکردهای مختلف قطعه وجود داشته باشد.
طرح کیفیت اندازه گیری ابعادی :
این سند روش های کنترل قطعه را تعریف نموده و نحوه ی بازرسی و وارسی قطعه را بازگو میکند. دقیقا مانند طرح پروسه تولید ، این سند نیز می تواند رسمی یا غیر رسمی بوده و این بستگی به صلاحدید بازرسان دارد.
پلن کنترل توسط مهندس کنترل کیفیت تدوین می گردد. این طرح ، ویژگی هایی که باید در هر مرحله از تولید کنترل شود. زمان بین دو کنترل ، روش و تجهیزات مورد نیاز جهت کنترل را مشخص میکند. این طرح توسط مهندس کنترل کیفیت با ارزیابی دقیق عملکردهای مورد نیازی که در پروسه های تولید مشخص شده است تهیه و تدوین می گردد.
مهندس کنترل کیفیت پس از درک عملکردهای مورد نیاز ، اوراق فرآیند تولید را بررسی نموده تا چگونگی ساخت قطعه را تعیین کند ، اولین بازرسی کالا ممکن است یک بررسی کامل و جامع از تمام ویژگی های قطعه باشد. با دانستن انحراف فرآیند و احتمال اشتباه در آن ، زمان مناسب کنترل قطعه را تعیین نموده تا ابزار در بازرسی ، پروسه ها و روشه های لازم مشخص گردد.
روش های مختلف بازرسی یا ابزارهای مختلف نتایج متفاوتی را در بررسی محصول ایجاد میکند. نتایج بدست آماده از یک دستگاه CMM قطعا تفاوت فاحشی با نتایج بدست آمده از کنترل آزاد بدلیل روش واگرایی خواهد داشت. لذا این طرح باید مناسب ترین روش جهت ارزیابی با کمترین عدم قطعیت را مشخص نماید.
همانطور که میدانیم بسیار مهم است که طرح با ساز و کاری برای ساخت قطعات قابل تعویض داشته باشد و به ویژه اینکه در ارتقاء کیفیت قطعات جهت شرکت در بازارهای جهانی کوشش کنیم.
در سیستم طرح سه گانه ، هر یک از طرح ها بدون توجه به این که چه کسی با محصول کار میکند مسیر فرآیند را دنبال می کنند. این مسله باعث می شود که تعیین هویت و حل مسایل با اختلافاتی که ممکن است در طول این راه پیش آید به سهولت انجام می گیرد. به منظور داشتن قطعاتی باکیفیت ، باید کیفیت را در حین طراحی ، تولید و فرآیند بازرسی همواره در نظر داشته باشیم.
فصل ششم : The Datum Reference Frame – چهارچوب مرجع مبنا
اگر سه صفحه در فضا نسبت به هم دیگر عمود باشند و فضا را به هشت قسمت تقسیم کنند ، فصل اشتراک دو صفحه یک محور و فصل اشتراک سه صفحه با همدیگر یک نقطه ( Origin Point ) میشود.
همان گونه که هر جسم آزاد در فضا دارای شش درجه آزادی برای حرکت هست، مبناها نیز وظیفه این را دارند که این شش درجه را به اقتضای نوع کاربرد و عملکرد قطعه و مونتاژ ، درجات آزادی قطعه را بگیرند.
مبنای اول با سه نقطه وآزادی قطعه در چرخش به دو طرف و حرکت در یک جهت را از دست میدهد به این ترتیب سه درجه ازادی قطعه گرفته میشود.
مبنای دوم یک چرخش و یک حرکت را میگیرد وقطعه دو درجه ازادی دیگر را ازدست میدهد.
مبنای سوم نیز یک حرکت یا ترنسلیشن را میگیرد و اخرین درجه ازادی یعنی ششمین درجه ازادی گرفته میشود وقطعه فیکس میشود.
در بین انواع مبنا میتوان به صفحه صافی و سه نظام اشاره کرد. در مواردی هست که قیمت دو نوع صفحه صافی یک مورد آلمانی و چینی هست که تفاوت آنها در عدم قطعیت در تئوریکال دقت اندازه گیری هست، قطعا هرچه سطح به ایده ال نزدیکتر باشد چون مبنای انتخابی بیس و تعیین کننده دقت اولیه هست پس بقیه موارد با دقیت بیشتری تولید خواهند شد.
تفاوت تلرانس هندسی استوانه ای با لنگی شعاعی در این است که در استوانه که مستقل است و مبنا هم نیاز ندارد امکان نشان دادن محورها نیست ولی همانطور که در ران اوت یا لنگی شعاعی مشخص است میتواند مبنا بگیرد و چون وابسته است میتوان مرکز دوران را مشخص کرد تا در مونتاژ واضحتر اهمیت هم محوری با مرکز دوران بیان گردد.
در واقع در سفارشی عنوان کردن مبناها می خواهیم محور یا مورد خاصی را کنترل کنیم که از نظر طراح در اولویت بوده است.
در برخی از نرم افزارها یا حتی در ربات های مونتاژ، میتوان با مایکرو نویسی به دفعات از تکرار این سفارش استفاده کنیم.
باید توجه داشت اگر محورها مشخص شدند حتما قاعده مدنظر در مبناها عنوان شود درغیر اینصورت نقشه ناقص خواهد بود.
فصل هفتم : Datum Feature Modifiers
خیلی از مواقع ممکن است در نقشه ویژگی های با اندازه بصورت مبنا قرار گرفته و سایز آنها تغییر کند.
پیچ ها به ندرت اتفاق می افتد که بعنوان مبنا استفاده گردند، همچنین نباید تحت فشارها و تنشهای برشی قرار گیرند وظیفه پیچ باید فقط اتصال قطعات باشد.
فقط میتوان برای کنترل مواردی که مدیفایر ماکزیمم متریال کاندیشن دارند گیج کنترل ساخت، به این علت که در RFS که مطلق است و نمیتوان عملا گیجی ساخت. در LMC نیز نمیتوان گیجی ساخت به این علت که تاکید برکوچکترین میزان ممکن هست.
به طور مثال در در سوراخ ها باید پینی جهت کنترل ساخته شود تا تمامی قطعات را کنترل کند، قاعدتا باید کوچکترین سایز سوراخ را که کوچکترین حالت ممکن را دارد چک کند، به همین جهت این گزینه عملا رد خواهد شد و تنها حالت جهت کنترل و ساخت گیج کنترل برای حالت مدیفایر MMC خواهد بود.
در کنترل قطعه ساخته شده یک نوع الزام همزمان وجود دارد که در این کنترل باید به بحث Open Setup توجه ویژه ای داشت.
ابتدا باید اولویت مبنا براساس تقدم اولین مبنا در اولین خانه چهارچوب ویژگی مبنا از سمت چپ در نظر گرفته شود و ستاپ قطعه و همچنین کنترل قطعه از آن مبنا شروع شود.
به این صورت که ابتدا قطعه روی مبنا اول یعنی A بنشیند و بعد ازاینکه دونقطه آزادی در Translation و یک چرخش حول محور یعنی Rotation آن گرفته شود.
قدم دیگر مبنای دوم یعنی B است که تعامد استوانه سوراخ را بر مبنای اول طبق تلرانس تعریف شده قرار داده است که با این تنظیمات تنها یک چرخش حول محور عمودی از درجات آزادی قطعه باقی میگذارد.
قدم بعدی پوزیشن های چهار سوراخ تعریف شده ایست که با توجه به مدیفایرهای داده شده به مبناها در واقع به تولید کننده این ارفاق کرده تا بتواند از تلرانس و لقی های مبناها استفاده کند و ازادی عمل بیشتری در تولید قطعه داشته باشد.
ممکن است در تولید مجموعه های به روش مهندسی معکوس ، مواردی بدون توجیه برای شما باقی مانده باشد بعنوان مثال شیاری در قطعه که هیچگونه دخالتی در مونتاژ و کارایی دیگری ندارد، باید توجه داشت این شیار ها در واقع مبناهای ایجاد شده ای هستند که توسط طراح جهت کنترل و بالا بردن دقت قطعه به کار رفته اند، شاید در قطعه به علت پیچیدگی یا حتی نبود سطحی دیگر بعنوان مبنا در مونتاژ، آن به اصطلاح شیار ویا هر نوع شکل دیگری جهت راهنما و مبنا درنظر گرفته شده باشد.
الزام همزمانی چیست:
الزامها جداگانه ننوشته شده باشند.
تمام مدیفایرها باهم یکی در مبناها آمده باشند یعنی همگی مدیفایر داشته باشند تا بتوان با یک گیج همه ویژگیها را کنترل نمود.
در گیج فانکشنال اول مبنا را کنترل میکنیم بعد همه چهارچوبهای ویژگی را در بدترین حالت ممکن در قطعه مقابل کنترل میکنند، و اگر قطعه ای بعد از کنترل فانکشنال گیج تایید شد آن قطعه قبول است.
فصل هشتم: The Datum Reference Frame II – Targets and Irregular Surface
در مواقعی که قطعه از قاعده خاصی پیروی نمیکند و بسیار سخت است که مبنای مناسبی تعیین کنیم ، بعنوان مثال از پیچها بعنوان مبنا استفاده کرده است و همچنین فرم پروفیل دور درپوش که همانند یک رینگ با آن فرم خاص است. ویژگی های با اندازه هم میتوانند بعنوان مبنا قرارگیرند یعنی به غیر از سطوح مواردی مانند سطوح استثنا و یا الگوی سوراخ ها و یا منحنی ها نیز میتوانند بعنوان مبنا قرار بگیرند.
دیتوم تارگت های متقارن : قطعاتی که متقارن هستند از مدین پلن انها بعنوان مبنا استفاده میگردد.
دیتوم تارگت های ناحیه ای : برای قطعاتی که بسیار وسیع میباشند به جای سطح صافی از سه پین سرکروی استفاده میکنیم و حداقل میزان پین ها سه عدد باید باشد. این دیتوم تارگت ها برای نگهداشتن سطوح گسترده و بسیار نازک توسط پین های سر تخت هستند که نیاز به ماشینکاری ندارند و بصورت سطح دایره ای هاشور خورده مشخص میشوند و پوزیشن انها حتما باید بصورت بیسیک آورده شود برای نشان دادن ناحیه دیتوم تارگت در بالای خط بالن اندازه را ذکر میکنیم و باتوجه به شکل ناحیه تلرانسی از علامت قطر یا مستطیل استفاده میکنیم.
دیتوم تارگت های خطی : جهت نشان دادن قطعات درکناره و گوشه ای هستند که با کناره پینهای استوانه ای ثابت نگهداشته میشوندو بصورت خط در نمای کناری و بصورت نقطه درنمای بالا نشان داده میشوند.
دیتوم تارگت های نقطه ای : که درواقع یک پین سرکروی که در نقطه (دایره بسیار کوچکی که نقطه فرض میشود) با قطعه درتماس است و همانطور که ذکر شد از ان جهت نگهداری و ثابت نگهداشتن قطعات ورقی بسیار گسترده ونازک که نیازی به ماشینکاری ندارند.
دیتوم تارگت های توربین بلید: برای نگهداشتن قطعاتی هستند که استندی ندارند و بصورت یک پین با گوشه زاویه ای نود درجه لبه های قطعه را ثابت نگه میدارند.
دیتوم تارگت های پیلو بلاک : برای سنتر کردن سوراخ قطعاتی که هنگام ماشینکاری باید تعامد و تختی انها رعایت شود و جایگزینی جز یک پین راهنما جهت نگهداشتنشان وجود ندارد.
دیتوم تارگت های قابل حرکت نوع اول:
بعضی از قطعات هنگام ماشینکاری به علت شکل هندسی خاصی که دارند نمیتوان آنرا کامل فیکس کرد، بعنوان مثال : یک مثلث سه سر گرد را درنظر بگیرید که اگر یک گوشه گرد را در جناقی اتکا بدهیم هنوز به میزان کمی چرخش خواهد داشت حدودا پنج درجه که باید این مقدار ازادی نیز گرفته شود، برای همین امر یک فیکسچر متحرک که در یک محور میتواند حرکت رفت و برگشتی داشته باشد، از ضلع آزاد قطعه را فیکس میکند، بدین ترتیب که فیکسچر به ضلع مماس می گردد و سپس با پیچ سفت میشود و کاملا کلیه درجات ازادی قطعه را می گیرد این مدل فیکسچرهای متحرک در بازار موجود میباشند و به اسانی قابل تهیه هستند.
دیتوم تارگت های متحرک نوع دوم :
بعضی از قطعات برای فیکس شدن نیاز به ساخت فیکسچر خاص دارند، به طور مثال سرمرغک یا حفره کروی که نیاز هست با توجه به سایز قبل از ماشینکاری ساخته شود و درهنگام ماشینکاری جهت فیکس کردن و مبنا استفاده گردد.
برای نشان دادن ناحیه دیتوم تارگت در بالای خط بالن اندازه را ذکر میکنیم و باتوجه به شکل ناحیه تلرانسی از علامت قطر یا مستطیل استفاده میکنیم ولی تنها در دیتوم تارگت متحرک است که دوخط دایره را به خط نشان یا خط اندازه متصل میکند.
باید به به این نکته توجه کرد که منظور از دیتوم تارگت این است که مبنا کجا قرار دارد و ناحیه وشکل دیتوم تارگت را مشخص کنیم.
معمولا در سطوح یا فرم هایی که یکدست و یکپارچه میباشند ممکن است میزان تلرانس در کل و یکپارچگی فرم کلی مشکل و یا خطایی ایجاد کند برای حل این مشکل میتوان دو چهارچوب کنترل ویژگی عنوان کرد.
این دو چهارچوب ویژگی در ابتدا پروفیلی تعریف میکنیم که نسبت به مبنای اول و دوم و سوم مقید باشد و ناحیه تلرانسی بین دو سطح به فاصله دو است و تابع پروفیل، و همچنین شرطی اعمال شده که بیان میکند در هر مربع دلخواه پنجاه در پنجاه از هر قسمت دلخواه از سطح نباید اختلاف سطح از 0.2 تجاوز کند ، بدین صورت از سطحی کاملا یکنواخت و بدون تفاوت سطح چشمگیر برخوردار خواهیم بود.
فص
فصل نهم : – The Datum Reference Frame III – Advanced Concepts
در موارد استثنا زیر مجاز به گذاشتن دیتوم یعنی مبنا نیستیم، زیرا تلرانس های فرم خود مستقل بوده و بعنوان مبنا یا رفرنس قرار میگیرند:
1- تلرانس راستی که به صورت دو بعدی بین دو صفحه تعریف میشوند.
2- تلرانس گردی که دوبعدی و حد فاصل بین دو دایره درنظر گرفته می شود.
3- تلرانس استوانه ای که سه بعدی است و حد فاصل بین دو استوانه تعریف شده است.
بنا به اصل تیلور یا قانون اول اگر ویژگی داخلی مستقل با اندازه مانند حفره ، شیار ، سوراخ و ویژگی خارجی مستقل با اندازه مانند استوانه پین شفت داشته باشیم تلرانس سایز تمام خطاهای فرم یعنی چهار تلرانس مذکور را تحت پوشش قرار میدهند.
دیتوم فیچر بی قاعده مانند لولا مبنای اول فرم داخل استوانه ایست که لولا در آن قرار می گیرد یعنی سه استوانه هم مرکز با مرکزی باتلرانس مشخص شده ، مبنای دوم میدل پلین یا صفحه میانی قطعه است که با مبنای اول تعامد داشته و در تلاقی این دو مشترک مبنای سوم تعریف میشود این قطعه هنگام کنترل با این لولا چک میشود و در صورت صحت قبول خواهد شد، گرچه در صورتیکه تمامی ملزومات نقشه طراح و نقشه ساخت رعایت و اجرا شود در مرحله کنترل قطعه قطعا قبول خواهد شد.
در دیتوم فیچر سفارشی یا مبنای حفره یا سوراخ مربعی شکل مبنای اول سطح زیر قطعه درنظر گرفته شده است مبنای دوم فرم مربعی شکل شیار و عمود بر مبنای اول مشخص شده است ، در مبنای سوم متوجه میشویم که هدف از سفارشی یا Customize نقشه این است که هم سوراخ مربعی و هم شیار هردو باهم در کنترل چرخش قطعه و گرفتن درجه ازادی قطعه نقش دارند ولی هدف گرفتن درجه ازادی قطعه با مبنای سوم یعنی شیار است، و دو سوراخ مشابه در بالای قطعه با تلرانس بسته و آر اف اس مشخص شده اند چون نقش مهم پرس فیت در مونتاژ را دارند.
اهمیت ارتباط دادن دو مبنا نقش مهمی در کارکرد مجموعه مونتاژی دارد دو طرف قطعه دو مبنای جداگانه در نظر گرفته شده است بعنوان مثال چهار سوراخ مشابه در دو سطح را میتوانست هشت مورد عنوان کند، که در نهایت مبنای چهارم پوزیشن را به مبنای اول و دوم مرتبط کرده است، باید به خاطر داشت هرچه مبناهای نقشه باهم مرتبط باشند نقشه کامل تر میشود.
توجه توجه
” قفل تک کاربره – تک سیستم “
پس از تهیه محصول، راهنمای فعالسازی و لینک دانلود نرم افزار اسپات پلیر و همچنین لایسنس فعالسازی محصول
در منو “سفارش ها” و همچنین در منو “لایسنس ها” در حساب کاربری برای شما نمایش داده می شود.
جهت فعالسازی لایسنس و همچنین مشاهده آموزش برای بار اول نیاز به “اتصال به اینترنت” می باشد.
در صورت نیاز به “لایسنس دوم(مشمول هزینه مجدد)” با شماره 09120713118 در واتس آپ و تلگرام در ارتباط باشید .
کلیه محصولات فروشی به صورت مجازی ارائه شده اند و پس از خرید توسط کاربر، از قسمت “حساب کاربری من” قابل دستیابی هستند.
توجه: ارسال محصولات آموزشی به صورت فیزیکی و یا لینک دانلود امکان پذیر نمی باشد.
پشتیبانی فعالسازی و استفاده از محصولات “شش ماه تا یک سال” بعد از تاریخ خرید می باشد و پس از آن، کدافزار مسئولیتی در قبال فعالسازی و یا دسترسی به لینک ها نخواهد داشت (ممکن است این لینک ها تا مدتها باقی بماند ولی تضمین صد در صد وجود ندارد.)
پس بهتر است به محض خرید نسبت به فعالسازی محصولات خریداری شده خود اقدام فرمایید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.